یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۰
دروس عمومی حوزه و ضرورت فراگیری فلسفه

حوزه/ فلسفه اُولی و علم کلام در یک مورد اشتراک هدف دارند و آن، بحث دربارۀ وجود و صفات خداوند است و دیگر مباحث کلامی، نظیر: نبوت، معاد و مانند آن نیز در حقیقت به خداشناسی بازمی گردند.

خبرگزاری «حوزه» بخش یازدهم سلسله یادداشت های روند تحصیلی در حوزه را به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی مروجی طبسی منتشر می کند.

* دروس عمومی

دانش فلسفه

فلسفه دارای ریشه یونانی «فیلسوفیا» به معنای «دوستداری دانایی» و فیلسوف به معنای «دوستدار دانش» است. در گذشته واژه فلسفه دارای دو معنا بوده است:

* معنای اول و شایع آن در مقابل علوم نقلی مانند: تفسیر، حدیث و... به مطلق دانش های عقلی اعم از الهیات، ریاضیات، طبیعیات، سیاسیات، اخلاقیات و منزلیات اطلاق می شده است. لذا فیلسوف به جامع همۀ این علوم عقلی گفته می شد.

* اما در معنای دوم، مقصود از فلسفه «سلسله مسایل مبتنی بر برهان و قیاس عقلی که از مطلق وجود و احکام و عوارض آن بحث می کند»، بوده است. طبق این تعریف، موضوع فلسفه «موجود بما هو موجود» است.

مهم ترین مسایلی که در اطراف موضوع فلسفه، یعنی «هستی» دور می زند، شامل: وجود و مفاهیم مقابل آن: ماهیت و نیستی، اقسام هستی (عینی، ذهنی و....)، قوانین حاکم بر هستی (علیت، سنخیت علت و معلول و..)، عوالم هستی (طبیعت، مثال و...)، روابط طبیعت با عوالم مافوق خود، می باشد.

با توجه به این تعریفِ دوم که امروزه همین معنا متبادر به ذهن است، می توان تفاوت فلسفه اُولی و کلام را از سه منظر بیان نمود:

* تفاوت نخست فلسفه اُولی و علم کلام

نخست این که موضوع فلسفه «موجود بما هو موجود» و موضوع کلام «اصول عقاید دین» است.

* تفاوت دوم

تفاوت دوم در روش بحث است و آن این که در فلسفه از نظر مواد استدلال فقط باید به یقینیات استناد شود و استناد به مشهورات، مسلّمات، مظنونات، مقبولات و شعریات صحیح نیست و از نظر صورت استدلال نیز فقط باید از روش های یقین آور مانند قیاس استفاده شود. ولی این شرط در علم کلام، کلیت ندارد و متکلم در مواردی در به کارگیری روش های مختلف استدلال مجاز می باشد.

همچنین شیوه بحث های کلامی این است که غالباً متکلم می کوشد بحث های عقلی را در استخدام اثبات عقاید دینی گرفته و تلاش او بر این است که اندیشه های عقلی با ظواهر شرعی مطابق باشد. ولی فیلسوف الهی بدون موضع گیری قبلی و صرفاً به انگیزه حقیقت جویی، بحث های عقلی خود را به صورت آزاد مطرح نموده و با استفاده از نیروی عقل، عقاید دینی را اثبات می نماید.

* تفاوت سوم و دو هدف فلسفه اُولی

تفاوت سوم این دو علم در غایات است و آن این که فلسفه اُولی دو هدف مهم را دنبال می کند:

الف): شناخت احکام و خواص کلی که بر پایه آن بتوان حقایق را از پنداریات تشخیص داد؛

ب): شناخت علل ماورا طبیعی و به ویژه علت نخستین.

* اهداف علم کلام

اما علم کلام دارای اهداف ذیل است:

الف): کسب معرفت تفصیلی در زمینه عقاید دینی؛

ب): ارشاد هدایت جویان؛

ج): الزام معاندان، یا دفاع از عقاید دینی و پاسخ گویی به شبهات مخالفان.

با وجود تفاوت های ذکرشده، می توان گفت: فلسفه اُولی و علم کلام در یک مورد اشتراک هدف دارند و آن، بحث دربارۀ وجود و صفات خداوند است و دیگر مباحث کلامی، نظیر: نبوت، معاد و مانند آن نیز در حقیقت به خداشناسی بازمی گردند؛ زیرا همگی مظاهر صفات الهی چون: عدل، حکمت و رحمت هستند که در متون فلسفی نیز مطرح شده اند.

پاسخ گویی عقلانی به مکاتب الحادی و منکر دین، نقّادی و اسلامی سازی علوم انسانی مانند: اقتصاد، سیاست و جامعه شناسی، نسبت سنجی رابطه رسانه و دین، نگاه بیرونی و فرانگرانه به مقوله عشق، هنر و زیباشناسی، همه از مسایلی است که امروزه ضرورت فراگیری فلسفه و نیاز به آن را دو چندان نموده است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha